خلاصه فصل پنجم
بیماری و شفای آن
من به عنوان کریون به بسیاری از مسائل می توانم پاسخ گویم ولی در رابطه با چیزهایی که هنوز اتفاق نیفتاده و یا شرایطی را دارند که وقوع یا عدم وقوعشان مشخص نیست ، نمی توانم چیزی بیان دارم . شما بایستی مرا به صورت معلمی بدانید که تنها آموزش می دهد و آن چیزهایی را که شما بدان آگاهی ندارید ، به شما یاد می دهد و وضعیت شما را بر اساس امتحانی که از شما می گیرد ، تخمین می زند . من در رابطه با وضعیت و سرنوشت زندگی شما و آینده تان همین حالت و وضعیت را دارم . علم و آگاهیم به واسطه ی ابعاد وجودیم و به شکلی که آفریده شده ام از شما بیشتر است و اگر در رابطه با زندگی و آینده ی شما سخن به میان می آورم ، بر اساس شرایط و روحیاتی که ایجاد کرده اید ، بوده و در واقع آنچه را سالیان سال به شما و اجدادتان آموخته ام و امتحان دادید ، از روی آن می توان تخمین قریب به یقین بزنم که چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد .
در این دیدار و رابطه می خواهم از بیماری عظیمی که جهان را مشغول خود ساخته است ، برایتان سخن گویم ... حتما می دانید که بیماری ها از ارگانیزمهای بسیار کوچکی که پیوسته تکثیر می یابند و تولید می شوند ، بروز می کند . این موجودات بسیار ریز به صورت سیمتریک در کنار هم قرار گرفته و برای حفظ موجودیت خودشان با سیستم بدنی انسان تطابق می یابند و برای اینکه خودشان را بیشتر نمایند ، دست به تخریب دیگر ارگان ها و سلول های موجود در بدن انسان می کنند تا بتوانند با کثرتشان زمینه ی نابودی بدن انسان را فراهم سازند . این ها در واقه راه خطایی را دنبال نمی کنند . بلکه با اتحاد و یکپارچگی راهی را که شما طی می کنید ، ادامه می دهند و آنها نیز به نوعی تکامل خودشان را عملی می سازند و این ناشی از انرژی موجود در آنهاست . اگر این موضوع را به چیزهای دیگر تسری بخشیم ، خواهیم دید که انسان اگر در راه هایی که تکامل مثبت او مقدور و میسر است حرکت نکند ، عوامل دیگری راه تکامل خویش را انتخاب کرده و به گونه ای با حرکت سریع شان انسان را در دشواری قرار خواهند داد که نتایج پیشرفت آنها را عمل منفی خود خواهیم دانست ... از بین بردن انرژی بیماری به دو صورت مقدور است : الف ) از طریق روحی ب ) از طریق عملی
اگر همیشه روحتان متعالی باشد و انرژی لازم را داشته باشد که از پس هر کاری برآید ، بیماری قدرت ورود به بدنتان را نخواهد داشت . یعنی به واسطه ی تعادل انرژی در وجودتان ، امکان نفودذ انرژی های زیان بار از بین خواهد رفت . از طرفی اگر دچار بیماری شوید ، می توانید با تقویت روحی از پس بیماری برآیید .
هر بیماری ناشی از انرژی های موجود در دنیاست و انرژی ها نیز حاوی رنگ های مختلفی هستند . برخی از رنگ ها تکثیر و رشد بیماری را کاهش می دهند و بعضی دیگر سبب افزایش آن می شوند . لذا رنگ درمانی و یا کسب انرژی از طریق آن یکی از بهترین شیوه های مبارزه با بیماری ها است .
راه دیگر مبارزه با بیماری ها ، استفاده از ابزار و وسایل موجود در نظام خلقت است . این را یقین بدانید که درد و درمان هر دو در این جهان شکل گرفته و وجود دارند . اگر بیماری خاصی در میان شما شیوع یافت می توانید درمانش را نیز از زمین بگیرید . گیاهان مختلف دارای ارگانیزم های مختلفی هستند که هر کدام دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند . این خصوصیات شامل ترکیبات آنها ، مقدار انرژی موجود در آنها و نوع گیاهان بستگی دارد . وقتی گیاهی را به رنگ خاصی می بینید ، تناه به رنگ ظاهری آن توجه نکنید ، در ورای این رنگ انرژی خاصی نهفته است که تعادل لازم در میان ترکیبات تشکیل دهنده ی آنها ایجاد می کند . اگر حالت و قامت گیاهی ضعیف است ، این ظاهر قضیه می باشد و در باطن آن گیاه انرژی زیادی موجود می باشد ... اگر نگاه دقیقی به نظام هستی خود بیندازید ، در تمام بخشهای آن به نوعی تضاد ظاهری را مشاهده می کنید که این تضاد نیست ، بلکه انتظام لازم و اجباری است که بایستی باشند . هر سیاهی در مقابل خود سفیدی را دارد ، هر خاری با گلی همراه است ، هر سفتی با نرمی مصادف و مقابل است و ... بنابراین اگر بیماری خاصی دارای انرژی است ، چیز دیگری نیز وجود دارد که انرژی مقابل آن را در خود احتواء کرده است . یعنی به نوعی حالت قطبی (دو قطب متضاد) در یمان مخلوقات وجود دارد و با مقابله ی با آنها حالت تعادل در میان موجودات ایجاد می شود .
اگر بیماری خاصی مشاهده کردید با بکار بستن انرژی (ترجیحا انرژی درمانی و رنگ درمانی) نحوه ی واکنش و برخورد بیماری را تشخیص دهید . اگر در برابر انرژی خاصی واکنش نشان داد و فهمیدید که با انرژی خاصی و با رنگ های آن از رشد و حرکت باز می ایستد ، به سراغ گیاهان و موادی بروید که چنان انرژی در آنها نهفته است . اگر متوجه شدید که با رنگ و انرژی خاص دیگری رشد می کند ، بیمار را از مسیر چنان انرژی و رنگهایی دور سازید .
این سخن را همیشه به یاد داشته باشید : تمامی مشکلات تنها با کلید طلایی خیرخواهی حل می شوند و خیرخواهی شما نیز تنها با جولان انرژی عشق و محبت آشکار می شود .
این بیماری (احتمالا منظور کریون همان ایدز می باشد که در فصل قبل نیز بدان اشاره شده است- مترجم ) که شما هنوز عمق وقوع آن را تشخیص نداده اید و می رود که جامعه شمارا آلوده سازد ، باعث نابودی شما انسان ها خواهد شد ( در اواسط دهه ی90 و اندکی بعد از انتشار این کتاب بود که جهان متوجه عمق فاجعه شد و این بیماری به طرزی شگفت و مهلک فراگیر شد- مترجم ) . ارگانیزمهای این بیماری علیرغم کوچکی خود بسی زائو هستند و به سرعت تکثیر می شوند و در اثر کثرتشان از انرژی بسیاری برخوردار هستند و به سرعت تکثیر می یابند . آنها سریعا میدان انرژی گلبولهای سفید شما را محدودتر کرده و از بازتاب آن جلوگیری می نمایند . با نفوذ در آنها حالت تخریب و پراکندگی را پدید آورده و در نتیجه انرژی موجود در گلبول از بین رفته و میدان وسیعی برای رشد ارگانیزمهای بیماری زا ایجاد می شود . با یافتن فرصت تکثیر مناسب در محیطی جدید به تداوم تکثیر خود پرداخته و چون انرژی آن تنها قابلیت نفوذ در انرژی گلبولهای سفید را دارد ، سریعا آن را را از بین می برد و در نتیجه سیستم دفاعی بدن که شما به وسیله ی انرژی روحی و جسمی تامین می نمایید ، از بین می رود . به نهایت بدن ضعیف تر شده و طیف نوری و هاله ی انرژی بدن رفته رفته به حالت کبود و قهوه ای و به نهایت به خاموشی می گریاد و جسم از بین می رود . این بیماری چون از خون ایجاد شده است ، در خون نیز تکثیر می یابد و همانطور که پیشتر گفته شد این بیماری توسط خود شما انسان ها بوجود آمده است ... این بیماری در مقطع و عصر کنونی بزرگترین خطر برای جوامع انسانی است .... همانگونه که در گذشته با بیمای های خطرناکی روبرو شده اید ، امروز نیز با این بیماری دست به گریبان خواهید بود ولی یقین دارم که به سان گذشته به سهولت خواهید توانست با تمرکز فکری و یافتن راه های چاره از پس این بیماری برآیید .
شفا در نیروی جدید
قبلا در مورد نیروی جدید با شما سخن گفتم و اگر صاحب چنین نیرویی شوید ، چنان قدرت شفا یافتن و شفا دادن در شما ایجاد می شود که در طول عمرتان آن را تجربه نکرده اید . زمانی که شما دارای عشق و محبت می شوید و انرژی حاصل از آن تمام وجودتان را در بر می گیرد ، بدون اینکه خودتان متوجه باشید ، قدرت شفا دهندگی در وجودتان ایجاد می شود و وقتی که با فردی که احساس نا آرامی یا بیماری می کند ، تماس یابید ، با تماس دستان شما و یا حتی نزدیک کردن آنها ، انرژی متعادل عشق و محبت وارد بدن شخص شده و میادین مغناطیسی انرژی های مختلف موجود در بدن را متعادل می سازد . بدین ترتیب راه شفا یافتن میسر و هموار می شود ... البته باید گفت که نیروی موجود در شخص شفا دهنده برای درمان مطلق بیماری نیست ؛ بلکه نیروی وی باعث می شود که میادین مغناطیسی موجود در تمامی ارگانهای بیمار که از ناهماهنگی رنج برده و جسم شخص را بیمار کرده اند ، مجددا به حالت اولیه برگشته و انتظام یابند که با انتظام وجود بدن بیمار آمادگی بهبودی را می یابد .
برخی از شما انسان ها اعتقاد دارید که سرنوشت و دست تقدیر باعث می شود که تلخکامی یا شیرینی و خرسندی بر زندگی حاکم شود ، حال آنکه خداوند چیزی را به عنوان دست تقدیر خلق نکرده است . هر آنچه برایتان از نیک و بد عارض می شود ، بازتاب رفتارها و انرژی هایی است که شما در گفتار ، پندار و رفتار خویش ساطع می سازید .
اگر روحی نتواند آنچه را که برایش از دروس واجبه است ، فرا گیرد ؛ آنگاه جسم حاکم بر روح آن فرد ، همیشه بیمار خواهد بود .
... شما نیز که می دانید خداوند خالق مهر و محبت و مظهر عشق و رافت است و شما نیز از اویید و بایستی به او بازگردید ، چرا از تغییر و تحول خود هراسناک هستید ؟ چرا از تحول و تکامل روح خود می نالید ؟ مرگ برایتان تحول عظیم و بازگشت به سوی اوست . بازگشتی که به نهایت به محبت و نوازش منتهی خواهد شد . مگر اینکه مثل کودکی بزهکار از تنبیه ترسیده باشید و این را نیز اعمل خودتان سبب شده اند و در واقع طیف نیرومند کرده های خودتان است که به سویتان بر می گردند و اما با اینحال هیچگاه نترسید ، زیرا اگر تقصیراتی نیز دارید ، این بیماری است و می توانید با کسب انرژی خود را بهبود ببخشید .
بهبودی جسم را توضیح دادم ولی برای بهبودی و شفای روح خود نیازمند انرژی روحی عظیمی هستید . این انرژی نه تنها القایی است ، بلکه از سویی خود زایی نیز می باشد . یعنی اگر شما در اعمال و گفتار و پندار خویش دچار نقایصی شده اید ، می توانید با تقویت روح خود در اکتساب از انرژی های مختلف که شما آن را براهین و داده های معنوی می دانید ، خودتان را آماده ی بهبودی سازید . در کسب بهبودی حال نوبت شماست که این انرژی را در وجود و مخصوصا قلب و مغز خویش تقویت نمایید و انرژی مطلقش را حاکم سازید . این کار شدنی نیست مگر اینکه به این بیندیشید که شما تنها برای خودتان ساخته نشده اید و برای دیگران نیز اهمیت دارید . شما انسان ها اگر بُعد وجودی خودتان را بشناسید و یقین حاصل کنید که با عشق و محبت و فداکاری و انعطاف رفتاری می توانید نیروهای زیادی را در پیش خود به عنوان تکیه گاه ایجاد نمایید ، هیچگاه به روح خود اجازه نمی دهید که دچار نقصان و یا تقصیر شود . زیرا چنان انرژی مطلقی شما را در انجام هر کاری یاری می دهد و با حاکمیت انرژی مطلق دوستی و محبت زمینه بروز هر نوع ناملایمات و ناگواریها ی عملی و فکری را از بین می برید .
اگر با صداقت و از صمیم قلب ، عشق را در قلب و مغز خویش حاکم سازید ، انرژی آن با تمام قدرت و سفیدی تمام و براق و درخشندگیش به وجود سایرین نفوذ کرده و آنها را مجذوب خویش می کند . در چنین حالتی ممکن نیست که کسی از شما دوری کند . اگر شما این انرژی را پیوسته ساطع سازید و دیگران متوجه شما شوند و تنها فرد با افرادی از میان جمع به انرژی شما پاسخ ندهد ، آن زمان آنان بیمار خواهند گشت و اگر بیمار گردند ، بیمارتر نیز خواهند شد تا جایی که به ستوه آمده و درصدد شفا بر می آیند .
... من کریون از خادمان انسان و دارای انرژی مغناطیسی خدمت ! همه تان را با قلبی سرشار از عشق دوست دارم
ادامه دارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر