۱۳۸۹ آذر ۲۶, جمعه

عیسی مسیح و رازهای او (خلاصه ای از فصل ششم )


Share/Bookmark
خلاصه ای از فصل ششم
عیسی مسیح و رازهای او

( از آنجایی که مدیوم کریون (آقای لی کارول) شخصی مسیحی بوده و بیشترین مخاطبین این شخص را جامعه ی مسیحیت که شامل بخش عظیمی از جوامع انسانی در سرتاسر کره ی زمین می شود ، کریون لازم می بیند تا در مورد عیسی مسیح و حقایق پنهانی در مورد او سخن بگوید و در مورد بعضی افکار و اندیشه ها که پیرامون عیسی مسیح شکل گرفته اند ، خرافه زدایی کن  و مطمئنا بعضی از حرفهای کریون به هیچ وجه به مذاق مسیحیان متعصب خوش نخواهد آمد . )

نگاهی اجمالی به سیستم ایمان متافیزیکی :
... شاید اینگونه بینیدیشید که که اگر فردی به تکامل مطلق روحی رسیده باشد ، می تواند به عنوان برگزیده ی خداوند در میان انسان ها ظاهر شود و ادعای پیامبری کند ؟ در حالی که اینگونه نیست و این انتصاب از سوی خداوند صورت می گیرد و هر فردی با تکامل روحی قادر به رسیدن به این منزلت نیست ... امروزه بشر به مرحله ای از علم و دانش رسیده است که همه چیز را خود با تجربه ی علمی و یا ذهنی و با کمک گرفتن از مستندات مادی و معنوی می تواند به منصه ی ظهور برساند . دیگر حلقه ی گم شده و یا نقصی در زنجیره ی دانش و آگاهی انسان باقی نمانده که نیازی به آن باشد که خداوند دانش مورد نیاز را به بشریت به اوسطه ی پیامبری برساند . رازهای زمین و زمان به طور کلی برای بشر داده شده است و اکنون زمان آن است که بشر خود کلید طلایی را که در دست دارد ، درهای اسرار الهی را بگشاید و به آن برسد که راه تکامل همین است . .. اکنون دانش بشری به گونه ای است که اگر درست هدایت شود ، انسان را تا مرحله ی پنجم و حتی ششم تکامل سوق خواهد داد . یعنی به درجه ای خواهد رسید که حتی از موجودات فعلی و مقتدر در سایر سیارات فراتر خواهد رفت ...
کسی که با علم متافیزیک ارتباط دارد و به آن رسیده است ، دارای روحی متعالی است و به تمامی اعتقادات و ادیان الهی با دیده ی احترام می نگرد . هیچ سیستم دینی و معنوی را اشتباه ندانسته و با درایت و آگاهی به آنها می اندیشد . در کارهایش خطایی به چشم نمی خورد . در اعتقادات و گفته هایش هیچگاه عناد به خرج نمی دهد و تعصب خاصی ندارد .
... در اصل همه ی انسان ها از یم «من» واحد تشکیل شده اند و این «من» واحد نیز از خداوند نشات گرفته و پدید آمده است ... اگر به دقت  کتب الهی را بخوانید و حروف رمزی آنها را کشف کنید و یا برخی از آیاتی که به صراحت از آنسوی پرده خبر می دهند ، مطالعه کنید و در آنها تامل داشته باشید ، آن زمان در خواهید یافت که رازهای دنیای متافیزیک چیست ؟
همه ی انسان ها یکسان آفریده شده اند و حتی عیسی مسیح نیز مانند شما آفریده شده است و هیچ تفاوتی میان شما وجود ندارد . تنها تفاوت در این است که جسم و روح او مقدس است ولی جسم شما در این دنیا اسیر خواهد شد .
شاید بپرسید که اگر ما از خداوندیم و با رشته ای با روح الهی ارتباط داریم ، پس آیا می توانیم با تکامل روحی تمثیلی از خداوند شویم ؟ این تصور کاملا خطاست . زیرا من و شما و هر موجود دیگری تنها بخش کوچ و ذره ای از انرژی و قدرت الهی هستیم و مقدار ناچیزی از روح الهی در ما به حرکت در آمده است . او قادر است ارتباط انرژیکی خود را با روح ما قطع کند و به نحو دیگری ما را اداره کند ولی ما قادر به این کار نیستیم . زیرا منبع اصلی حرکت و بقای ما اوست .
چیزی به عنوان تصادف و اتفاق وجود ندارد و هیچ سرنوشت و دست تقدیری نیز در زندگی حاکم نیست . آنچه که هست نتیجه ی عملکرد روح و جسم ماست . هر چیزی علتی دارد و هیچ معلولی بدون علت نمی تواند ظاهر گردد ... هیچ چیزی جادویی نیست و طلسم و جادو وجود ندارد ، بلکه آنچه به صورت طلسم یا جادو پدید آمده است مظهری از تلفیق انرژی روحی است ... انرژی منفی سبب می شود که انرژی پدیده ی مقابل به واکنش در آید و آن زمان  حادثه ای که انتظارش را می کشیدیم به سراغمان آید ( چیزی که در متافیزیک به عنوان قانون جاذبه از ان یاد می شود . یعنی ذهن خود را به هر چیز معطوف داریم ، همان چیز نیز به سراغمان خواهد آمد - )
هیچ زشت و خطرناک و بدکار و تبهکاری وجود ندارد .  هیچ پدیده ای اضافی نیست و هیچ چیز بدون هدف آفریده نشده است . سعی کنید راز آنها را کشف کنید و همه چیز را دوست داشته باشید و با شک و تردید به چیزی ننگرید و همه چیز را لازم و ملزوم حیات دنیوی خویش بدانید و یقین بدانید که تمامی موجودات زنده دارای روح هستند و می توان بوسیله ی روح آنها بهره برد و سود رساند . اگر چنین دیگاهی داشته باشید ، هیچگاه دچار مشکلی نخواهید شد .
نابودی و تخریب دیوار برلین در یک شب ، نابودی سیستم امپراتوری شوروی و بروز تغییرات عظیم در آن ، بروز انقلاب ایران ، ایجاد زمینه ی دوستی و صلح در آمریکای جنوبی ، خاورمیانه و ... تمامی این حوادث زاییده ی دین خاصی نیست و اتفاقاتی بوده اند که حالات و جنبه ی جهانی داشته اند و تمامی انسان ها را در بر می گیرد و یقین بدانید که این همان تاثیر یک روح بر ارواح پیکره ی انسانی است . هنگامیکه یک روح متافیزیک گرای مثبت و قدرت گرفته از روح الهی به حرکت در می آید ، سایر ارواح را نز به حرکت وا می دارد و آن ارواح نیز به نوبه ی خود بر دیگر ارواح تاثیر می گذارند و موجی عظیم و جهانی شکل می گیرد و تغییر و تحولات شگفتی به وقوع می پیوندد .
متافیزیک گرا هیچگاه دست از نیایش بر نمی دارد و مدیتیشن و یوگا و راز و نیاز و عبادت دنیای او را زینت می بخشند .
رقابت یکی از عوامل خسارت بار و گسستگی آور در روابط انسانی است . یقین بدانید که رقابت به نهایت حس حسادت را در شما ایجاد خواهد کرد . برای مثال رقابت در میان بعضی از کشورهای صاحب امکانات ویژه سبب نادیده گرفتن خوی های انسانی و پایمال شدن حق و حقوق انسان های بسیاری شده است ... بدانید که چیزی به عنوان رقابت سالم یا نا سالم وجود ندارد و هر دو در نهایت مضر می باشند و نمی توانند جای دوستی و همکاری و همیاری را بگیرند .
هر کس که دست به دعا بلند می کند در نهایت به یک چیز متصل می شود و آن خداست و در نگاه خدا ، دعا کردن و توسل جستن به او در هر شرایطی و هر مکانی اعم از معبد ، بتکده ، مسجد ، کلیسا ، کنیسه ، خانقاه و ... تفاوتی ندارد و در همه ی آنها یک روح جاری است ... انسان متافیزیک گرا باور دارد که اگر می خواهد با خدا باشد و روحش از نزدیک روح الهی را احساس کند ، باید مثل خداوند بیندیشد . این انسان از هیچ کاری ناراحت نمی شود و آن را علتی خاص در بروز معلول می شمارد . یقین دارد که خالقش خداوند، هیچگاه چیز نادرست و نامناسبی را برایش ایجاد نمی کند و هر چه هست خیر و نیکی است  و اگر پیشآمدی است که برایش ناگوار می باشد ، این یا از بازتاب اعمالش است و یا اینکه قدرت درک مسایل را نداشته که چنان پیشامدی را ناگوار می شمارد .
شما مسیحیان احساس می کنید که دیگران با شما عناد و دشمنی دارند ، در حالی که این دشمنی نست و حقیقت است . شما باور دارید که عیسی فرزند خداست و حتی در حد خداوند او را ستایش می کنید  ، به طوریکه : پدر ، پسر ، روح القدس ... خداوند مظهر انرژی و قدرت جاودانه است . او جنس و جسم نیست که بتوان برایش چارچوبو شکل خاصی را قائل شد . او انرژی است که شروع و پایانش در خودش است . اول و آخر خود اوست . چیزی که آغاز و پایانش یکی باشد ، در واقع نه می زاید و نه زاییده می شود ...
زمانی که مرگ را پذیرفتید  ، آغاز خوشبختی شماست . دیگر در آن جهان دشواری و سختی نخواهید داشت . زیرا در آنجه احساسات زمانی  و زمینی اعم از نفرت یا علاقه ، دوستی یا دشمنی ، خوبی یا بدی ، زیبایی یا زشتی ، موفقیت یا شکست و ... وجود نخواهد داشت .  به همین خاطر نیازی  به ریاکاری ، دروغ ، طرح انداختن  و تدبیر اتخاذ کردن نخواهد بود . همه چیز از حیث ظاهر و باطن یکی است . در چنین عالمی که همه چیز آشکار و به دور از هر نوع احساس نگران کننده ای است ، چه نیازی دارد که انسان احساس آرامش نکند ؟  ... چنان روح خویش را تقویت کنید که روحتان بتواند  در آن دنیا  به راحتی حرکت کند و مانعی از سوی سایر ارواح و یا سایر ارواح مامور ایجاد نشود .

... من کریون ، از صمیم قلب همه ی شما را بدرود گفته و عشق الهی را هدیه تان می کنم . مهر الهی با شما باد !

ادامه دارد ...



Share/Bookmark

هیچ نظری موجود نیست: